http://www.yekbux.com/includes/img/stat/?e=886263834

کــــلــبه تــنــهایــی مــا

عاشقانه

مـا بـه انـدازه هـم سـهـم ز دریـا بـردیـم

نوشته شده توسط: صابر پورمیرباقریان در ۰۸ آبان ۱۳۹۳ ساعت ۲۱:۰۰
 

 

674370 hzJ1N1bL ما به اندازه هم سهم ز دریا بردیم(شعر عاشقانه)

.

خوش به حال من ودریا و غروب و خورشید

و چه بی ذوق جهانی که مرا با تو ندید

رشته ای جنس همان رشته که بر گردن توست

چه سروقت مرا هم به سر وعده کشید

به کف و ماسه که نایابترین مرجان ها

تپش تبزده نبض مرا می فهمید

آسمان روشنی اش را همه بر چشم تو داد

مثل خورشید که خود را به دل من بخشید

ما به اندازه هم سهم ز دریا بردیم

هیچکس مثل تو ومن به تفاهم نرسید

خواستی شعر بخوانم دهنم شیرین شد

ماه طعم غزلم را ز نگاه تو چشید

منکه حتی پی پژواک خودم می گردم

آخرین زمزمه ام را همه شهر شنید

.

.

.


هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...

نوشتن دیدگاه